!گيس گلاب آشپز مي شود
.هر گونه استفاده تجاري از مطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است. استفاده از مطالب اين وبلاگ در تمامي سايتها با ذكر ماخذ بلامانع است



Sunday, October 30, 2005

خانم مطهره سياح رو اولين بار توي دفتر مجله هنر آشپزي ديدم. زني سر زنده و كاملا مصمم و پيگير كار. شغلش آشپزي نبود و هر چي كه بلد بود رو با علاقه و پشتكار خودش بدست آورده بود. كلي با هم از طرحها و ايده‌هامون حرف زديم. خيلي‌هاش مشترك بود. با خودم فكر كردم چقدر اشتراك داريم اما اون يه تفاوت عمده داشت! اون دنبال تمام ايده‌هاش مي‌رفت و تا عمليش نمي‌كرد ول كن نبود اما من ...
خيلي براي مجله‌اش نقشه داشت و الحق كه خيلي خوب هم عمليش كرد. خانم سياح مجله هنر آشپزي رو تبديل به بهترين و حرفه‌اي ترين مجله آشپزي ايران كرد.
زمستان سال 83 بود كه ديدمش و براي همكاري قرار گذاشتيم. قرار بود كه من براش مطالبي از تاريخچه آشپزي آماده كنم. قصه‌هايي كه در مورد غذاها مي‌دونستم براش جذاب بود و من هم خوشحال از اينكه لااقل براي كسي اين داستانها جذابه! مشغله كاري من كه اون موقع بطور همزمان سه جا كار مي‌كردم و اندكي هم تنبلي باعث شد كه اين همكاري سر نگيره. قصد داشتم سري بهش بزنم و بابت بدقولي‌هام عذر بخوام اما...
من خيلي دير از فوتش مطلع شدم. تازه از چهلم مادرم فارغ شده بودم كه مطلع شدم چهلم اون هم نزديكه. واقعا شوكه شدم. وقتي چهر‌ه‌ي خندانش رو بخاطر ميارم و ....
دست تقدير بايد محسوب كنم يا اتفاق نمي‌دونم اما من مادرم رو وقتي از مشهد ميومد در يك تصادف رانندگي از دست دادم و يك هفته بعد هم مطهره سياح عزيز در حالي كه از مشهد ميومد در يك تصادف رانندگي از دست رفت.
يادش گرامي.


.......................................................................................................................................................

.......................................................................................................................................................
Comments: Post a Comment

Home